چقدر برای تبلیغات هزینه کنیم خوب است

تبلیغات در نوحیران

هزینه در تبلیغات

 

اپلیکیشن نوحیران

هزینه تبلیغات

که چقدر برای تبلیغات هزینه کنیم خوب است. همین ابتدای کار نظرم را خیلی شفاف و رک و راست بگویم: هیچ.
اما چرا من معتقدم که نباید برای تبلیغات خود هزینه کنیم؟ این مطلب را در ادامه توضیح داده‌ام.
امیدوارم این نوشته برای شما هم که به تبلیغات امید بسته‌اید مفید باشد.
از دیگر سو اگر از جمله افرادی هستید که با تبلیغات، در یک حوزه‌ی خاص، به نتیجه‌ی مطلوبی رسیده‌اید از شما دعوت می‌کنم که خیلی دقیق و تا حدی که امکان دارد با دادن آمار این تجربه را با ما هم در میان بگذارید.

نوحیران

هزینه تبلیغات

نکته‌ی خیلی مهم اینکه هر چند در این نوشته به طور عمومی از تبلیغات صحبت کرده‌ام اما منظور من بیشتر معطوف به تبلیغاتی است که صاحبان سایت‌های محتوا محور برای بازاریابی محصولات آموزشی یا خدماتی مانند آن انجام می‌دهند، است؛ و البته بیشتر این تبلیغات هم مطمئناً بر بستر اینترنت صورت می‌گیرد.
چقدر برای تبلیغات هزینه کنیم؟
تبلیغات از در و دیوار تمام شهرهای ما می‌بارد. کافی است یک سایت اینترنتی را باز کنید حتماً در آن تعداد زیادی تبلیغات می‌بینید. لابه‌لای روزنامه‌ها و مجلات هم همیشه تعداد زیادی تبلیغات وجود داشته است. کافیست توی یک خیابان شلوغ قدم بزنید افرادی به سمت شما خواهد آمد و یک تراکت تبلیغاتی را به سمت شما دراز خواهند کرد.
این حجم از تبلیغات بیشتر از آنکه موثر باشد، آزار دهنده است زمانی می‌گفتند اگر ۱۰۰ تومان پول دارید ۹۹ تومان آن را خرج تبلیغات کنید. آیا امروز هم این حرف درست است؟
تبلیغات وارد فازی شده است که دارد تبدیل به ضد خودش می‌شود. برای آنکه به شما بگویم کار تبلیغات به کجا رسیده است این مثال را ذکر می‌کنم:
من در حال تماشای یک ویدئو از تونی رابینز بودم. در همان حال تبلیغات روی ویدئو شروع شد. تبلیغات روی ویدئو هم از قضا خود تونی رابینز بود که یک دوره آموزشی را معرفی می‌کرد. من خیلی ساده منتظر شدم تا دکمه رد کردن تبلیغات بیاید و آن را رد کنم و به ادامه سخنرانی تونی رابینز گوش کنم.
دقت کردید چی شد؟ دقیقاً بعد از این اتفاق بود که لحظه‌ای مکث کردم و بعد از آن تصمیم گرفتم این مطلب را بنویسم.
چرا این اتفاق افتاد؟
اگر تونی رابینز همین دوره را روی سایت خود معرفی کند و من یک مراجعه‌کننده همیشگی به سایت او باشم، در کنار خواندن مقالات و دیدن ویدئوها، این دوره را هم ببینم خیلی زودتر برای ثبت‌نام در دوره تحریک می‌شوم تا اینکه به صورت یک تبلیغات آن را روی یک ویدئو در یوتیوب ببینم.
سالهاست که ما نه تنها به تبلیغات توجه نمی‌کنیم که برعکس از آن متنفریم. دوباره وضعیتی که توضیح دادم را درنظر بگیرید. منی که در حال گوش دادن به سخنرانی تونی رابینز بودم، تبیلغاتی که خود او در آن صحبت می‌کرد را رد کردم.
شاید لازم باشد ابتدا به تاریخچه تبلیغات نگاهی بیندازیم:
زمانی در آمریکا مردم مجلات خاصی که فقط تبلیغات چاپ می‌کردند را می‌خریدند و به عنوان سرگرمی می‌خواندند. در ضمن اینکه نیازهای خود را هم برطرف کرده بودند.
رفته رفته این نوع مجلات روش خود را عوض کردند. مقالاتی در مورد موضوعات مورد علاقه‌ی عموم مردم می‌نوشتند و لابه‌لای صفحات خود تبلیغات چاپ می‌کردند. مردم هم حین خواندن زندگی‌نامه یک بازیگر، نیم نگاهی هم به تبلیغات می‌کردند.

نوحیران

دیری نپایید که این روش هم تغییر کرد. این بار تصمیم گرفتند که تبلیغات را لا‌به‌لای مطلب چاپ کنند.
بعد از آن روشی آمد که به آن رپرتاژآگهی می‌‎گویند. یعنی نوشتن یک مقاله برای مرور یا معرفی یک محصول که در واقع برای نوشتن آن پول پرداخت شده است.
در همین زمینه: تاریخچه طرح های تبلیغات در روزنامه ها و مجلات در ایران
این روش هم مثل بقیه روش‌ها دیگر مثل سابق جواب نمی‌دهد.
من روند تغییر شیوه تبلیغات را با توجه به تحولاتش بر روی پلتفرم روزنامه و مجله توضیح دادم. اما در بقیه‌ی ابزارهایی که داریم، مانند تلویزیون یا اینترنت، هم همین روند حاکم است.
امروزه، به نظر من، بهترین شیوه معرفی یک محصول یا کمپانی این است که خود تولید‌کننده جلو بیاید و با شیوه‌هایی مانند تولید محتوای صادقانه بر بستری مانند اینترنت به معرفی خود بپردازد.
آن هم نه اینکه پشت چیزی قایم شود. بلکه رو در رو و با نام و برند خود به تولید محتوا بپردازد. مثلاً انتشار مجله‌ای با نام خود برند جهت اطلاع‌رسانی و معرفی محصولات.
یا سایتی که توسط خود شرکت یا فرد تأسیس شده و به روزرسانی می‌شود.
امروز یک وبلاگ یا یک کانال یوتیوبی که محتوای صادقانه و مفید در اختیار مخاطبانش قرار می‌‎دهد، در جلب اعتماد، خیلی موفق‌تر از هر تبلیغی عمل خواهد کرد.
آیا واقعاً به جایی نرسیده‌ایم که کمی از حجم تبلیغات خود کم کنیم و در عوض به محتوای آن بیشتر فکر کنیم؟
برای فیزیک و شیمی و زبان و عربی هم همین است. این را همه ما می‌دانیم. برای همین است که دیگر تبلیغات، آن هم از نوع دروغگویی آن جواب نمی‌دهد.
مثال شماره دو: گوگل ادز
در تحقیقاتی که انجام داده‌اند چیزی بیش از 70درصد افراد شرکت‌کننده در تحقیق مورد نظر، اظهار کرده‌اند که وقتی در نتایج گوگل کنار نام یک سایت عبارت Ad را می‌بینند، خیلی سریع از آن رد می‌شوند و به سراغ بقیه‌ی نتایج می‌روند. آیا شما هم از کنار این سایت‌ها رد نمی‌شوید؟
بیایید برای تبلیغات خود هزینه نکنیم!
در عصر ما فقط آن‌هایی به تبلیغات توجه خواهند کرد و فریفته‌ی آن خواهند شد که من آن‌ها را از لحاظ فکری در گروه خرافه‌پرست‌ها جای می‌دهم: می‌دانند که تبلیغات دروغ است ولی به خود امید واهی می‌دهند که شاید درست باشد.
کبکی که راه رفتن خودش را فراموش کرد
ترفند‌های شعبده‌بازی تا زمانی بامزه و کارآمد هستند که مخاطبان از آن خبر نداشته باشند. اگر شما مشغول اجرای یک ترفند شعبده‌بازی باشید و مخاطبان شما پیشاپیش از آن ترفند و ریزه‌کاری‌های پشت صحنه خبر داشته باشند، هیچ کدام به شما توجه نمی‌کنند. چه بسا که عده‌ای شما را تمسخر هم بکنند.
این مسأله در مورد خیلی چیزهای دیگر هم صادق است. از ترفندهای بازاریابی بگیر تا جملاتی که به فروشنده‌ها یادمی‌دهند تا به ما بگویند و ما را تحت تأثیر قرار بدهند.
شاید زمانی اگر فروشنده‌ی یک کالا به ما می‌گفت: «من خودم از این کالا استفاده می‌کنم»، ما تحت تأثیر قرار می‌گرفتیم. حالا که هر کدام از ما هزاربار آن را شنیده‌ایم، این جمله به ضد خود بدل شده است.

نوحیران

کاشتن سکه طلا
شاید در قرعه کشی یک میلیارد تومن برنده شدند. شاید این دعا گرفت و خوشبخت شدند. شاید این بسته در 60 روز باعث قبولی او در صنعتی شریف شد. شاید این شامپو واقعاً از ریزش مو جلوگیری کرد. هر چه هست می‌دانند دروغ است ولی خوب شاید هم راست باشد!
با این تفاصیل به نظر شما چقدر برای تبیلغات خود هزینه کنیم خوب است؟
چقدر شده است که از دیدن یک نقش تبلیغاتی بر روی دیوار احساس خوبی به شما دست داده باشد؟
چقدر شده است که بر مبنای تراکت که در خیابان ها به سمت شما دراز می شود تصمیم به خرید چیزی گرفته باشید؟
روی چند بنر تبلیغاتی که ر سایتی دیده‌اید کلیک کرده‌اید؟ و وقتی وارد سایت مقصد شده‌اید، آیا بیشتر از 10 ثانیه داخل سایت مانده‌اید؟
چقدر به چیزی که از طریق تبلیغات به شما معرفی می‌شود اعتماد می‌کنید؟
اساس اعتمادسازی دیگر بر مبنای تبلیغات نیست. شما به راحتی می توانید سخنرانی‌ها و آموزش‌های زیادی را در یوتیوب بیابید (البته به زبان انگلیسی) که اساتید بازاریابی مانند ست گودین کارکرد تبلیغات را زیر سوال می‌برند.

نوحیران

در جامعه ما این مسئله شدیدتر است. به این ترتیب که هم کسانی که مبادرت به سفارش آگهی می کنند هم شرکت های آگهی و هم نحوه اجرای آن بسیار کودکان و گاهی اشتباه است طوری که گاهی تبلیغات ایرانی را با تبلیغاتی که در تلویزیون ها یا سایت های خارجی می بینیم مقایسه کرده و می گویم که چقدر بهتر بود اگر این تبلیغات هم مانند تبلیغات کشورهای خارجی جذابیت داشت . جهت مطالعه بیشتر کلیک کنید
رضا بخشی
ارسال دیدگاه